دو دوست که مدتی بود همدیگر را ندیده بودند به هم دیگر می رسد:
اولی: خوب دوست عزیز بگو ببینم چه کار می کنی؟
دومی: کاری نمی کنم فقط پارسال عروسی کردم.
اولی: خوب، تبریک عرض میکنم.
دومی: تبریک نگو چون زنم از اون آتیش پاره هاست!
اولی: پس خیلی متأسفم.
دومی: زیاد هم متأسف نباش، چون از اون پولداراست...!
اولی: پس بهت تبریک عرض میکنم.
دومی: نه، تبریک نگو، چون همه ی پولهاشو خرج کردیم و تموم شد...!
اولی: پس خیلی برات متأسفم.
دومی: نه، زیاد هم تأسف نداره، چون با مقداری از پولها یک خونه خریدیم!
اولی: آه، پس بهت تبریک عرض می کنم!
دومی: نه تبریک نداره چون خونه آتیش گرفت!
اولی: إ ، پس خیلی متأسفم...
دومی: نه، متأسف نباش چون زنمنم تو همون خونه بود...!
نتیجه ی اخلاقی: این مردا رو هر کاریشون کنیم بازم با این زنهای بیچارشون مشکل دارن...
واقعأ به نظر شما چرا؟
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 90/7/12 توسط عاشق دربدر
| پیام ها ()